چهارشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۸

داستان


مردي مشغول تميز کردن ماشين نوي خودش بود. ناگهان پسر 4 ساله اش سنگي برداشت و با آن چند خط روي بدنه ماشين کشيد. مرد با عصبانيت دست پسرش را گرفت و چندين بار به آن ضربه زد. او بدون اينکه متوجه باشد، با آچار فرانسه اي که در دستش داشت، اين کار را مي کرد!
در بيمارستان، پسرک به دليل شکستگي هاي متعدد، انگشتانش را از دست داد. وقتي پسرک پدرش را ديد، با نگاهي دردناک پرسيد: کي انگشتانم دوباره رشد مي کنند؟!
مرد بسيار غمگين شد و هيچ سخني بر زبان نياورد.. او به سمت ماشينش برگشت و از روي عصبانيت چندين بار با لگد به آن ضربه زد. در حالي که از کرده خود بسيار ناراحت و پشيمان بود، جلوي ماشين نشست و به خط هايي که پسرش کشيده بود نگاه کرد. پسرش نوشته بود: دوستت دارم بابايي
روز بعد آن مرد خودکشي کرد!
عصبانيت و دوست داشتن هيچ حد و حدودي ندارند. دومي را انتخاب کنيد تا يک زندگي زيبا و دوست داشتني داشته باشيد. اين را نيز به ياد داشته باشيد که:
وسايل براي استفاده کردن هستند و انسانها براي دوست داشتن. اما مشکل جهان امروز اين است که انسانها مورد استفاده واقع مي شوند و به وسايل عشق ورزيده مي شود.
بياييد همواره اين گفته را به ياد داشته باشيم:
وسايل براي استفاده کردن هستند.
انسانها براي دوست داشتن هستند.
مواظب افکارتان باشيد، آنها به کلمات تبديل مي شوند. مواظب کلماتي که به زبان مي آوريد، باشيد، آنها به رفتار تبديل مي شوند. مواظب رفتارتان باشيد، آنها به عادت ها تبديل مي شوند.. مواظب عادت هايتان باشيد، آنها شخصيت شمار را شکل مي دهند. مواظب شخصيت تان باشيد، چون سرنوشت شما را مي سازد.